خانه ارقم بن ابیارقمخانه ارقم بی ابی ارقم، منسوب به ارقم بن ابی ارقم و در کنار کوه صفا است. ۱ - خانه ارقم محل امنی برای مسلمانانارقم، هفتمین شخصی بود که اسلام را پذیرفت. خانه او در کنار کوه صفا قرار داشت و محل امنی برای مسلمانان محسوب می شد. در نقلی آمده است که زمانی چهل مرد و بیش از ده زن در آنجا مخفی شده بودند [۱]
فاکهی، اخبار مکه، ج۴، ص۱۴.
.به هر روی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در سال چهارم بعثت همراه یارانش در آنجا بسر می برد و کسانی که قصد مسلمان شدن داشتند، به آنجا، نزد آن حضرت هدایت می شدند. ۲ - خانه ارقم به عنوان مقطعی تاریخیاین خانه در تاریخ اسلام بهگونه ای اهمیت داشته که به صورت یک مقطع تاریخی درآمده است و حوادث دوران مکه در کتاب های سیره با ذکر اینکه قبل از خانه ارقم رخ داده یا بعد از آن، مشخص میشود. ۳ - نام دیگر خانه ارقماین خانه توسط خیزران، همسر هارون، که در سال ۱۷۱ به حج آمده بود، خریداری شد و در تاریخ به نام او؛ یعنی دار خیزران شهرت یافت. ۴ - تبدیل خانه ارقم به مسجدمسلمانان با آگاهی نسبت به ارزش این خانه، آن را مسجد کردند؛ شاید هم خود خیزران آن را به صورت مسجد در آورده است. ۵ - موقعیت جغرافیایی خانه ارقممحل یاد شده که مرکزی برای حفظ قرآن بچه ها بوده، در فاصله ۴۸ متری ابتدای سعی از کوه صفا قرار داشته و در سال ۱۳۷۵ هجری قمری در توسعه ای که زمان سعود بن عبدالعزیز صورت گرفت، داخل مسجد گردید [۲]
التاریخ القویم، ج۲، ص۸۸.
. اکنون به یاد آن، اولین دری که از آن سمت به مسجد باز می شود، به عنوان باب ارقم نامگذاری شده و احتمال داده شده است که محل آن در جای پله برقی باشد که در این قسمت ساخته شده است.در نقل های تاریخی آمده است که خانه ارقم بر روی صفا بوده است؛ أَسْلَمَ الأرقم سابع سبعة و کانت دارُهُ عَلَی الصَّف. مقصود از این سخن، آن است که خانه ارقم که در دامنه صفا بوده، امروزه داخل مسجد شده و تنها بخشی از خود کوه صفا در ابتدای مسعی، برجای مانده است. ۶ - خانه ارقم محل اختفای پیامبردر کتیبه ای که از سال ۵۵۵ روی این خانه وجود داشته، آمده بوده است: اینجا محلّ اختفای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و معروف به دار خیزران است که بنده نیازمند درگاه خدای، جمال الدین شرف الإسلام ابوجعفر محمد بن علی بن ابی منصور اصفهانی، وزیر شام و موصل آن را به سال ۵۵۵ بنا کرد [۳]
التاریخ القویم، ص۹۰.
.۷ - پانویس
۸ - منبعاسلامی مکه و مدینه، صص۱۵۶-۱۵۸، رسول جعفریان. |